«ما الحیاة الدنیا إلّا لَعِبٌ و لهو» : زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی است!

«کُلّ شيءٍ هالک إلّا وجهه» : جز ذات او (‌خدا) هر چیزی نابود شونده است!

«إنَّ الانسان لفي خسرٍ إلّا الّذینَ آمنوا» :  قطعاً انسان در زیان است مگر آنانکه ایمان آورده‌اند!

«لا ییأسُ من روحِ اللّه إلّا القوم الکافرون» : فقط گروه کافر از رحمت خداوند نومید می‌شوند!

ما وجدت فی هذا المکان حیوانا إلّا قِطّةً!

هذه واقعة لا ینجو منها إلّا مَن یؤمن بالله!

قد أنشد الشّعراء فی هذا الموضوع قصائد کثیرة إلّا خاقانی!

لا یَتَحَمَّل الناس مشاکل الحیاةِ إلّا بعضهم!

لا یذهب الیوم إلی المکتبة إلّا مصطفی و حمید!

لایتقدّم أحد فی هذا العالم الّا من یصبر علی المشاکل!

لا یحبّ هذا الطفل أن یأکل إلّا المشمش!

لایجد الإنسان فی خلقة هذا العالَم الّا الحکمة!

خیّر: ماضٍ ـ للغائب ـ مزید ثلاثي بزیادة حرفین (مصدره «تخییر») ـ لازم / فعل و مع فاعله «النّبيّ» جملة فعلیّة

الإقامة: اسم ـ مفرد مؤنّث ـ مصدر من باب «إفعال» ـ معرّف بأل ـ معرب / مضاف إلیه و مجرور

مُعزّزة: مفرد مؤنّث ـ اسم المفعول من فعل له حرفان زائدان (في مادّته حرفان متشابهان) – نکرة / مفعول و منصوب

سالمة: اسم ـ مفرد ـ مؤنّث ـ اسم الفاعل مِن الفعل المزید ـ معرب / حال و منصوب

کلُّ عینٍ باکیةٌ یومَ القیامةِ إلّا ثلاث أعین،: هر چشمی روز قیامت گریان است مگر سه چشم،

عینٌ سَهرت في سَبیل الله و لا تَغرق في الذّنوب،: چشمی که در راه خدا بیدار مانده است در حالیکه در گناهان غرق نمی شود،

و عینٌ غُضَّت عن مَحارِم الله،: و چشمی که از حرام های خداوند بر هم نهاده شده است،

و عینٌ فاضَت من خَشیة الله!: و چشمی که از ترس خداوند لبریز شده است!