آزمون آنلاین فارسی 2 - درس یازدهم : یارانِ عاشق | آزمون شماره 3429

محیط عشق تلاش دگر نمی‌خواهد / گره خورید به تسلیم و گوهرش گیرید

خاک می‌باید شدن در معبد تسلیم عشق  / گر همه آب است این‌جا بی تیمّم پاک نیست

نهاده‌ام سر تسلیم زیر شمشیرت /  بیار بر سرم ای عشق! هرچه می‌خواهی

هرچه یابی اختیاری نیست در تسلیم کوش / مرگ را چون زندگی ناگاه خواهی یافتن

 از آن‌ها که خورشید فریادشان / دمید از گلوی سحرزادشان
 

ببین لاله‌هایی که در باغ ماست / خموشند و فریادشان تا خداست
 

چه جانانه چرخ جنون می‌زنند / دف عشق با دست‌خون می‌زنند
 

 از آن‌ها که خونین سفر کرده‌اند / سفر بر مدار خطر کرده‌اند

غافل                            

غواص                              

خداجو                                

دریوزه
 

در کوی عشق باشد جان را خطر اگرچه/ جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد
 

تا پیر نشد مرد نداند خطر عمر/ تا مانده نشد مرغ نداند خطر بال
 

در ره پرخطر عشق بتان بیم سر است/ بر حذر باش در این راه که سر در خطر است 
 

کنون میر پیشم ندارد خطر/ گر آنگه خطر داشتم پیش میر