آزمون آنلاین فارسی 2 - درس دهم : بانگ جَرَس | آزمون شماره 1772

مهجور خوارکش را گلزار می نمایی / گلروی خوارخو را در خار می کشانی 

سه بوسه کز دو  لبت کرده ای وظیفه ی من / اگر ادا نکنی قرض دار من باشی 

چه پادشاست که از خاک پادشا سازد / ز بهر یک دو گدا خویشتن گدا سازد 

عهد و قرض ما چه باشد ای حزین / هم چو دانه‌ی خشک کشتن در زمین 

وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم / دل بر عبور از سد خار و ( خواره - خاره ) بندیم

از هر کران بانگ ( رهیل - رحیل ) آید به گوشم / بانگ از جرس برخاست وای من خموشم

وادی پر از فرعونیان و ( قبطیان - غبطیان ) است / موسی جلودار است و نیل اندر میان است

(فرض- فزز) است فرمان بردن از حکم جلودار / گر تیغ بارد گو ببارد نیست دشوار 

١

٢

٣

۴

بخارای من ایل من- تمهیدات

قصص‌الانبیاء- نِی‌نامه

از پاریز تا پاریس- قصه‌ی شیرین فرهاد

دری به خانه‌ی خورشید- خسرو و شیرین