آزمون آنلاین فارسی 2 - درس دهم : بانگ جَرَس | آزمون شماره 8649

باری است سر بر دوش من خواهم فکندن بار من /باری چو باری می کشم بر دوش هم بار شما

داد تو را داد تا که داد دهی تو  /گر ندهی داد، داد از تو کند داد

دادگر آسمان که داد بشر داد /  داد که تا خاکیان، رَهند ز بیداد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ / در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

گر هنرمند گوشه ای گیرد/کام دل ز هنر کجا باید

نیست باز آمدن فکر و خیال تو مرا/با رفیقان موافق سفر دور خوش است 

تلاش گوشه نشینی ز پوچ مغزی هاست/که خلوت تو همان پر هواست همچو حباب

اگر پای در دامن آری چو کوه/سرت ز آسمان بگذرد در شکوه

متمم ـ نهاد ـ مفعول
 

متمم ـ مفعول ـ مسند
 

مسند ـ مسند ـ مفعول
 

مسند ـ مفعول ـ مسند
 

ای کاش یک سه‌شنبه شبی قسمتم شود / در راه جمکران سر راهی ببینمت

وقتی که آسمان خبر از هجرت تو داد / گفتم به او که کوی شقایق بگو کجاست

به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت / که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا

گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا / تو تنها و علی تنهاست می‌دانم که می‌آیی