آزمون آنلاین فارسی 3 - درس 16: کباب غاز | آزمون شماره 3737

جوان دیلاغی مصطفی نام، آمده می گوید برای عید مبارکی شرفیاب شده است.

جوانی لات و لوط و آسمان جل و بی دست و پا و تا بخواهی بدریخت و بدغواره.

الحمدالله که سالی یک مرتبه بیشتر از جمالش مسرور و مشئوف نمی شدم.

پیش خود گفتم: چنین روز مبارکی صله ارحام نکنی، کی خواهی کرد؟

د، ه، الف، ب، ج

د، الف، ب، ه، ج

ب، د، الف، ج، ه

ج، د، ب، ه، الف

متفرّعات/ تصنّعی/  غلیان/ اطوار/ پتباره/ بقولات/ اندرونی

مایحتوی/ تصّنعی/ مسرور /کریه/ هولناک/ مائده/ اندرونی

قطعه بعد اخری /مایحتوی/ غلیان/ کریه/ هولناک /بقولات/ غرفه

متفرّعات / مایحتوی /مسرور /اطوار/ پتیاره /مائده /غرفه

نیست خصمی آدمی را غیر خود چون عنکبوت  / بهره‌ی طاووس از پا، بیش از بال خود است

می‌کند در راه خود دام گرفتاری به خاک / دیده‌ی هر کس که چون طاووس دنبال خود است

 طاووس ز نقش پر خود دام به دوش است / «بیدل» چه عجب گر ز هنر در قفس افتم

گذشت عمر چو طاووس در پر افشانی /  دلی نجستم از آیینه خانه‌ی نیرنگ