آزمون آنلاین فارسی 3 - درس 16: کباب غاز | آزمون شماره 643

صورت من، همه او شد، صفت او همه من / لاجرم، کس من و من نشنود اندر سخنم

چهره نتوانست شد با روی آتشناک یار / شمع از خجلت سر خود ز انجمن آخر گرفت

من ندانم تو منی یا من تویی / محو گشتم در تو و من گم شدم

چون برون آمدی ز جان و ز جای / پس ببینی خدای را به خدای

کبّاده: وسیله‌ای کمانی شکل در زورخانه/ خفیه :مخفیگاه/ جول: پوشش/ ارحام: مجازاً خویشان

محظور :حضور داشتن /بذله :بخشش /جبهه :میدان /محظوظ: بهره‌ور

سراسر :هال/ خرخره: گلو و حلقوم /درزی: خیاط/ کُتل :پشته و تپه

مضغ: جویدن/ شخیص :بزرگ و ارجمند/ کلک :آتشدانی از فلز یا سفال/بحبوحه: میان و وسط

منطق الطّیر، ارمیا، در حیاط کوچک پاییز در زندان، سندبادنامه

در حیاط کوچک پاییز در زندان، سندبادنامه، مرصاد العباد، منطق الطّیر

ارمیا، سندبادنامه، منطق الطّیر، کباب غاز

سندبادنامه، منطق الطّیر، در حیاط کوچک پاییز در زندان، ارمیا

گفتم چه خوش از کار جهان؟ گفت غم عشق / گفتم چه بود حاصل آن؟ گفت ندامت

دلا من قدر وصل او ندانستم تو می‌دانی / کنون دانستم و سودی نمی‌دارد پشیمانی

آهوی وحشی ا‌ست دل ، ز دیده میفکن / صید چو رفت از نظر، چه سود ندامت؟

امروز که در دست تو ام مرحمتی کن / فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت؟