آزمون آنلاین فارسی 3 - درس 18: عشق جاودانی | آزمون شماره 1456

تمام اتاق درس را ابحّت و شکوهی که مخصوص مواقع رسمی است فرا گرفته بود. 

کدخدا و معمور نامه رسانی و چند تن دیگر از اشخاص معروف در آن میان بودند.

پیرمردی از پس عینک درشت و سطبر به حروف و خطوط کتاب الفبا می نگریست.

هنگامی که من از این احوال غرق حیرت بودم، معلّم از کرسی خویش برخاست.

با این همه، قوت قلب و خونسردی وی چندان بود که پس از تحریر مشق، درس تاریخ خواندیم.

در آخر اتاق، یکی از مردان مأمّر دهکده از پس عینک ستبر خویش به ما می نگریست.

صدای وی چنان با شوق و هیجان آمیخته بود که بر ما حالتی قریب دست می‌داد و هوس می کردیم که گریه کنیم.

در این اثنا وقت به آخر آمد، معلّم برخاست. تا آن روز در نظرم چنان پرمحابت و با عظمت جلوه نکرده بود.