آزمون آنلاین پیام‌های آسمان هفتم - درس سوم-تلخ یا شیرین | آزمون شماره 3527

مرگ را به معناي پايان سختي‌ها مي‌دانند ولي تا حدي از مرگ نگران هستند.

فرشتگان وقتي جانشان را مي‌ستانند بر صورت و پشت‌هايشان مي‌زنند.

در ترديد هستند كه آيا عذاب سوزان در انتظار آنان است يا بهشت.

ترس از مرگ ندارند و مي‌دانند كه در زندگي جديد خود نيز در آرامش و راحتي به سر خواهندبرد.

جبر خداوندی

سرنوشت یکسان انسان‌ها در برابر مرگ

عمر نامحدودِ انسان در این دنیا

اختیار انسانی

شخص زیرک که اوّلین بار به آن شهر آمده و به خواست مردم به پادشاهی رسیده بود، به راهنمایی نیاز داشت. ما نیز که تنها یک بار به این دنیا می‌آییم، برای خوشبختی نیازمند راهنمایی پیامبران هستیم.

شخص زیرک می‌توانست تمام وقتش را به استراحت در قصر بپردازد. امّا او به دنبال راهنما رفت و در جزیرة دوردستِ وعده‌داده‌شده برای خود به ساخت‌وساز پرداخت.

زمان پادشاهی مردِ‌ زیرک خیلی زود سپری شد و درست زمانی که اصلاً گمان نمی‌کرد، نگهبانان قصر ناگهان نیمه‌شب به سراغش آمدند و او را با خود به آن جزیره بردند.

نگهبانان هنگام رفتن به او اجازة هیچ کاری را ندادند. پادشاه از مال و اموالی که برای خود جمع کرده بود،‌ هیچ کدام را نتوانست همراه خود بیاورد. حتّی لحظه‌ای درنگ نیز جایز نبود.

زیرا در عین گذران عمر خود به تفریح و خوشی، توشه‌ای نیز برای خود اندوخته‌اند.

زیرا با وجود آماده کردن توشه برای آیندة خود، زندگی خود را تباه کرده‌اند.

چون در عین گذران عمر خود به تفریح و خوشی، مرگ را پایان خوشی‌ها می‌دانند.

چون با وجود تلاش و رنجی که در دنیا تحمّل کرده‌اند، مرگ را پایان زندگی می‌دانند.