شرکت در آزمون آنلاین فارسی 3 - درس 14: سی مرغ و سیمرغ | آزمون شماره 688

گفت ما را هفت وادی در ره است / چون گذشتی هفت وادی، درگه است

بعد از آن بنمایدت پیش نظر / معرفت را وادی ای بی پا و سر

پیش جمع آید همای سایه‌بخش / خسروان را ظل او سرمایه‌بخش

چون بود کاقلیم ما را شاه نیست / بیش از این بی‌شاه بودن راه نیست

شاهنامه، ارمیا، سندبادنامه

منطق‌الطّیر، سندبادنامه، ارمیا

شاهنامه، منطق‌الطّیر، ارمیا

سندبادنامه، شاهنامه، کباب غاز

سانتاماریا، منطق الطّیر، شاهنامه، دری به خانهً خورشید 

تیرانا، در حیاط کوچک پاییز در زندان، منطق الطّیر، ارمیا

ارمیا، دری به خانهً خورشید، سندبادنامه، منطق الطّیر 

گلستان، منطق الطّیر، در حیاط کوچک پاییز در زندان، دری به خانهً خورشید

مترس از جان‌فشانی گر طریق عشق می‌پویی / چو اسماعیل باید سر نهادن روز قربانی

خضر ره ارباب طلب ، عزم درست است / آواره شد آن کس که پی راهنما رفت

 هرچند سال‌هاست که این راه می‌روی / راهی که سوی او نرود جز ضلال نیست

چون می‌روی بی من مرو ای جانِ جان بی تن مرو / وز چشم من بیرون مشو ای شعله‌ی تابان من