شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس دهم : بانگ جَرَس | آزمون شماره 1596

باری است سر بر دوش من خواهم فکندن بار من /باری چو باری می کشم بر دوش هم بار شما

داد تو را داد تا که داد دهی تو  /گر ندهی داد، داد از تو کند داد

دادگر آسمان که داد بشر داد /  داد که تا خاکیان، رَهند ز بیداد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ / در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

شُبهه

زلال

صواب

منسوب

جانان من برخیز بر جولان برانیم / زان جا به جولان تا خط لبنان برانیم

عشق شوری در نهاد ما نهاد / جان ما در بوتۀ سودا نهاد

برو ای ترک که ترک تو ستمگر کردم / حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم

 حال چوگان چون نمی‌دانی که چیست / ای نصیحت‌گو به ترک گوی گوی

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است / به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را (متمم)
 

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند / فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست (مضاف الیه)
 

عشق آن لولی سرمست خریدار من است / طبله عطر گل و زلف عبیرآمیزش (نهاد)
 

خونم بریخت وز غم عشقم خلاص داد / منت پذیر غمزه خنجرگذارمت (متمم) 
 

بوستان، تذکره‌الاولیاء، فرهاد و شیرین

حملۀ حیدری، تحفه‌الاحرار، لیلی و مجنون

شاهنامه، گلستان، روضۀ خلد

فرهاد و شیرین، بهارستان، جوامع‌الحکایات