شرکت در آزمون آنلاین فارسی 3 - درس 3: آزادی | آزمون شماره 16

۱

۲

۳

۴

ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل / سلسپیلت کرده جان و دل سبيل 

شکر خدا که خصم تو را بر جگر نشست / آن تیرها که خواست تو را بر سیر زند

به نام آنکه جان را فکرت آموخت / چراغ دل به نور جان برافروخت

بفرمود گنجینه گوهرش / فشاندند در پای و زر بر سر 

مثنوی معنوی ، فی حقیقه العشق ، تمهیدات ، فیه ما فیه ، تذکره الاولیا
 

قصهً شیرین فرهاد ، گلستان ، فی حقیقه العشق ، مثنوی معنوی ، از پاریز تا پاریس 

مثل درخت در شب باران ، فیه ما فیه ، قصهً شیرین فرهاد ، مثنوی معنوی ، از پاریز تا پاریس

مثل درخت در شب باران ، کویر ، بخارای من ایل من ، تمهیدات ، فی حقیقه العشق

طریق عشق جانان چیست در دریای خون رفتن / مدان آسان که دشوار است ره بی رهنمون رفتن

اگر اندیشه‌ی هر کس برون آری ز دل زان پس / همه ‌کس را چو اندیشه توانی در درون رفتن

اگر چون خاک ره خود را به زیر پای سیر آری / توانی بر هوا آن‌گه چو چرخ آبگون رفتن

نگویم بعد از این کز خود چو موی از پوست بیرون آ / که این دشوار و آسان‌ است اندر رگ چو خون رفتن