شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 1 - درس دوازدهم: جناس و انواع آن | آزمون شماره 17734

 ببردند و پوشید روشن برش / نهاد آن کلاه کیای بر سرش

هر آن وصفی که گویم بیش از آنی / یقین دانم که بی‌شک جانِ جانی

چنان سعی کن کز تو ماند چو شیر / چه باشی چو روبه به وامانده سیر؟

 تا که نبض از نام که گردد جهان / او بود مقصود جانش در جهان

دلم که صبر و خرد برده‌اند بی‌خبر از وی / به آن دو نرگس فتّان مگر که فتنه گمانش

ز چشم شوخ تو جان کی توان برد / که دایم با کمان اندر کمین است

هرکه آمد به جهان نقش خرابی دارد / در خرابات بگویید که هشیار کجاست؟

در مرده جنبش آید اگر خیزد از زمین / آن فتنه زمان که قیامت قیام اوست