شرکت در آزمون آنلاین عربی، زبان قرآن 2 (ویژه انسانی) - درس پنجم | آزمون شماره 419

وَقف رَجُلٌ جَمیلُ المظهر أَمام سُقراط یَفتخر بملابسه : مردی خوش قیافه رو به روی سقراط ایستاد که به لباس هایش افتخار می کرد!

اللّهمّ إنّي أَعوذ بک من صلاة لا تُرفع : خداوندا! همانا من از نمازی که مرا بالا نبرد به تو پناه می برم!

کیفَ یَهدي الله قوماً کفروا بعد إیمانهم : چگونه خداوند قومی را که بعد از ایمان آوردنشان کافر شدند، هدایت می کند!

«لا تَقفُ ما لیس لکَ به علمٌ» : از آنچه به آن دانشی نداری، پیروی نکن!

سمِعتُ کلاماً من صدیقی المشفق أثّرَ فی قلبی: از دوست دلسوزم سخنی را شنیدم که در قلبم اثر گذاشت!

اِعلم أنّ الکتاب صدیقٌ یُنقذك من الجهل : بدان که کتاب دوستی است که تو را از نادانی نجات می‌دهد!

رأیت صدیقاً کنتُ بعیدا عنه لمدّة عامین : دوستی را دیدم که به مدت دو سال از او دور بودم!

تعلّمتُ کلّ یوم أشیاء تُساعدنی علی التقدّم فی عملی : هر روز چیزهایی را یاد گرفتم که به پیشرفت در کارم کمک می‌کند!

«إِنَّ اللهَ لا یَهدي مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفّارٌ.»

أُفَتِّشُ عَنْ مُعجَمٍ یُساعِدُني في فَهمِ نُصُوصِ الدَّرسِ!

تَکَلَّمُوا تُعرَفُوا فإنَّ المَرءَ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسانِه!

قالَ رَجُلٌ لِرَسُولِ اللهِ(ص): عَلَّمْني خُلقاً یَجمَعُ لي خَیرَ الدُّنیا وَ الآخَرَةِ!

چه خیانت بزرگی است که به برادرت حدیثی بگویی که او حرفت را راست بداند اما تو به او دروغ بگویی 

بزرگترین خیانت است که به برادر خویش حرفی را بزنی که او تو سخنت را باور کند در حالی که تو به او دروغ بگویی

خیانتی بزرگ است که به برادر خود سخنی بگویی که او سخن تو را باور کند در حالی که تو به او دروغ گفته باشی! 

خیانتی بزرگ است که به برادرت حرفی بزنی که او سخنت را باور کند در حالی که تو دروغ گفته باشی! 

إنّ هذه مواهب أعطاها الله إیّانا لنستفيد منها!
 

ذهبت مع أصدقائي إلى حديقة أشجارها جميلة!
 

يجب على كلّ إنسان الاجتناب عن سوء الكلام!
 

علينا أن نطيع أوامر رسل أرسلهم الله إلينا لهدايتنا!