شرکت در آزمون آنلاین فارسی 3 - درس 16: کباب غاز | آزمون شماره 225

مهمان‌ها از تظاهرات آقای استادی دودل مانده بودند. (ماضی بعید)

موقع مناسبی است که کباب غاز را بیاورند. (مضارع التزامی)

توی شکمش آلوی برغان گذاشته‌اند. (ماضی نقلی)

مهمان‌های دیگر را با خودت همراه می‌کنی. (ماضی استمراری)

چو مشک ما همه کافور شد از سردی دنیا / جوانان را ز ما دلسرد شد کو آن جوانی‌ها؟

تعلیم و آداب او را چه حاجت / او خود ز آغاز آمد مؤدب

خشت زیر سر و بر تارک هفت اختر پای / دست قدرت نگر و منصب صاحب جاهی

گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه / به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد

برآوَرَد ز گریبان آسمان‌ها سر / سری که خاک شود در گذار زنده‌دلان

 آن‌که شام زندگانی شمع بالینم نشد / کی پس از مرگم چراغی بر  سر گور آورد؟

به نامرادی از خدمت تو محرومم / ولی چه چاره کنم چون مراد چرخ این است؟

من نه مجنونم که خواهم روی در صحرا کنم / خویش را مشهور سازم یار را رسوا کنم

به گداییّ درت فخر کنم در هر کوی / من که عار آیدم از خسرو و سلطان بودن

در این گرداب بی‌پایان منه بار شکم بر دل  / که کشتی روز طوفان ، غرقه از بار شکم گردد

طبیب ، نبض دلم را در اضطراب انداخت / کجا روم؟ به که گویم دگر؟ چه چاره کنم؟!

صد وعده‌ی امید به دل داده‌ام دروغ / چون من مباد هیچ کسی شرمسار خویش