شرکت در آزمون آنلاین فلسفه 2 - درس 5: خدا در فلسفه (1) | آزمون شماره 16869

وجود یک واجب‌الوجود بالذات را پیش فرض گرفته است.

تصور وجود نامتناهی را یک امر نامتناهی فرض کرده است.

نیاز انسان به وجود خدا را اثبات می‌کند نه وجود او را.

به براهین عقلی قوی بی‌توجه بوده است.

برگ درختان سبز پیش خداوند هوش / هر ورقی دفتری ست معرفت کردگار

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما شاید این است، که در افسون گل سرخ شناور باشیم.

این‌ همه نقش عجب بر در و دیوار وجود / هر که فکرت نکند نقش بُود بر دیوار

ای همه هستی ز تو پیداشده / خاک ضعیف از تو توانا شده

هرجا که خوب تر و بهتر هست، خوب ترین و بهترین هم هست، پس حقیقتی هست که خوب ترین و بهترین است و او همان واقعیت الهی است.

باور خدا به زندگی معنا می دهد و ارزش های اخلاقی را به همراه می آورد؛ خدایی که مبدأ خیر و زیبایی و ناظر بر انسان باشد؛ پس باید او را باور داشت. 

نمی شود نظم و انتظامی بر جهان حاکم باشد، مگر این که موجودی جاودان و برتر از ماده در کار باشد؛ زیرا هرجا که نظمی وجود دارد، باید ناظمی هم باشد. 

انسان از حقیقت نامتناهی تصوری دارد؛ این تصور نمی تواند از خود انسان که متناهی است، باشد؛ پس از جانب وجودی نامتناهی به انسان داده شده است.