شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس هفدهم : خاموشی دریا

1

نقش دستوری کلمات در کدام گزینه کاملاً درست آمده است؟

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم (نهاد، منادا)

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم (متمم، قید)

همّتم بدرقة راه کن ای طایر قدس که درازست ره مقصد و من نو سفرم (مضاف‌الیه، صفت)

خرّم آن روز کزین مرحله بر بندم بار و ز سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم (متمّم، مفعول)

2

چند مورد از واژه‌های مشخص شده «مسند» است؟ الف) ای مرا خاک کف پای تو چون آب حیات در هوای توام از آتش غم نیست نجات ب) سری که پر بود از بار آرزو هوس اگر تهی نکنم آورد نگونسازی ج) در راه عشق مرحلۀ قرب و بُعد نیست می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت د) در صباح عید اگر مشغول تکبیرند خلق بر زبانم از سحر تا شام گفتگوی توست

دو

سه

چهار

یک

3

مضمون کدام گزینه متفاوت است؟

پرير گفتمت امروز را غنيمت دار / و گرنه در پي دي کي توان چو فردا رفت

دی رفت و حديث دي چو دي هم بگذشت / امروز حديث تازه بايد کردن

دی رفت و روزي آمد و امروز هم گذشت / فردا چو شد هم آيد روزيش بر اثر

چو دی رفت و فردا نیامد به دست / حساب از همین یک نفس کن که هست

4

آرایۀ نسبت داده شده به کدام عبارت نادرست است؟

من به شما می‌گویم که زندگی به‌راستی تاریکی است ، مگر آنکه شوقی باشد. (تشبیه)

شما را اگر توان نباشد که کار خود به عشق درآمیزید ، و پیوسته بار وظیفه‌ای را بی‌رغبت به دوش کشید ، زنهار دست از کار بشویید. (کنایه)

آن که با بی‌میلی خمیری در تنور نهد ، نان تلخی واستاند که انسان را تنها نیمه‌سیر کند. (تضاد)

شوق همیشه کور است ، مگر آن که دانشی باشد. (تشخیص)

5

در همه گزینه‌ها به جز گزینه ........................ «واو عطف» به کار رفته است.

بیا که وقت بهار است تا من و تو به هم / به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را

گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی / روا بود که ملامت کنی زلیخا را

تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول/ وآخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

در این روش که تویی بر هزار چون سعدی / جفا و جور توانی ولی مکن یارا

شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس هفدهم : خاموشی دریا | آزمون شماره 639

جست و جو

شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس هفدهم : خاموشی دریا | آزمون شماره 639

جست و جو

ساخت آزمون

ساخت آزمون