شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس هفدهم : خاموشی دریا | آزمون شماره 7793

چو لشکر گرد بر گردش گرفتند / چو کشتی بادپا در رود افکند

فرو می‌ریخت گردی زعفران رنگ / به روی نیزه‌ها و نیزه‌داران

چه اندیشید آن دم کس ندانست / که مژگانش به خون دیده تر شد

در آن دریای خون در قرص خورشید / غروب آفتاب خویشتن دید

زسرکشان به بزرگی فروتني مطلب /  چه ممکن است خميدن رسد به گردن فيل

چون سایه هما که فتـادن عروج اوست / ز افـتـادگـی زیـاده شـود اعـتـبــار مـا

شبنم به آفتاب رسيد از فروتنی / افتاده شو مگر تو هم از خاک بر شوی

عزت از افتادگی خيزد که باشد در کنار  / جاي از افتادگی ، حرف کتاب افتاده را

تشخیص ـ استعاره ـ جناس                              

تشبیه ـ استعاره ـ کنایه
 

 استعاره ـ جناس ـ کنایه                                    

متناقض‌نما ـ جناس ـ کنایه