شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس دوازدهم : کاوه ی دادخواه | آزمون شماره 1561

رشته ی جان من سوخته بگسیخته باد/ ز عشق سر زلفت ندهم کام امشب 

چو اتصال حقیقی بود میان دو دوست/کجا ز یوسف مصری جدا بود یعقوب؟

پرده بر رخ می کشی وز ما نمی دار ی حجاب/عاشقان را می کشی و از کس نمی باشد حیات 

کباب شد دلم از سوز سینه و آتش عشق/ببرد آبم و خون در دل کباب انداخت

 بدو گفت سیمرغ کای پهلوان / مباش اندرین کار خسته روان

چو شد روز رستم بپوشید گبر / نگهبان تن کرد بر گبر ببر

چرا رزم جستی اسفندیار / که او هست رویین‌تن و نامدار

تو را خانه‌ی بید و دیو سپید / نمایم من این را که دادی نوید

تشبیه، مجاز، جناس      

حس‌آمیزی، اسلوب معادله، تشخیص
 

اسلوب معادله، استعاره، کنایه                

استعاره، تشبیه، واج‌آرایی
 

آری افلاک معالی است خراسان چه عجب / که بر افلاک چو شیطان شدنم نگذارند
 

از دوست به یادگار دردی دارم / کان درد به صد هزار درمان ندهم
 

من آتشین زبانم از عشق تو چو شمع / گویی همه زبان شو و سر تا قدم بسوز
 

همه سوی دوزخ نهادید روی / سپردید دل ها به گفتار اوی
 

بدیع‌الزمان فروزانفر، باذل مشهدی، مجد خوافی

غلامحسین یوسفی، مولوی، عبدالرّحمن جامی

غلامحسین یوسفی، باذل مشهدی، مجد خوافی

عبدالحسین زرکوب، مولوی، نجم دایه