شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 3 - درس 2: پایه‌های آوایی | آزمون شماره 4224

بیرون نمی‌‌توان کرد الا به روزگاران (مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن)

عقاب آنجا که در پرواز باشد (مفاعیلن مفاعیلن فعولن)

گدا را چو حاصل شود نان شام (فعولن فعولن فعولن فعولن)

مرا که دیده به دیدار دوست برکردم (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن)

بس که گله است این نثار و جمله شکایت / شاه شکور مرا نثار نه این بود

از خشم و حسد جان را بیگانه مکن با دل / آن را مگذار این جا وین را بمخوان تنها

شاد آمدی بیا و ملوکانه آمدی / ای سرو گلستان چمن و لاله‌زار ما

زان که عقل از برای مادونی / سجده آرد ز حرص هر دون را

مفعول مفاعیلن مفاعیلن فعولن

مفعول مفاعیل مفاعیل فعل

مستفعل مستفعل مستفعل مستف

مستفعل فاعلات مستفعل فع

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

چون نقش غم ز دور ببینی شراب خواه

گر آمدم به کوی تو چندان غریب نیست

هنگام وداع تو ز بس گریه که کردم