شرکت در آزمون آنلاین عربی نهم - عربی نهم | آزمون شماره 4169

«عبرت الموظّفة الشارعَ فجأةً و ما نظرت إلی یسارها.»: کارمند ناگهان از خیابان عبور کرد و به چپ خود نگاه نکرد.

«کانت الطرق مملوءة بالسیّارات الغالیة فی محافظتنا.»: راه‌ها پر از ماشین‌های گران در استان ما بود.

«فی الرصیف القریب من بیتنا، شاهدت شرطی المرور.»: در پیاده‌رو نزدیک خانه‌مان، پلیس راهنمایی رانندگی را دیدم.

«سوف أکتب رسالة إلی مدیر المستوصف حول المطعَم.»: در مورد غذاخوری یک ‌نامه به مدیر بیمارستان می‌نویسم.

اجلب لی حساء حارّاً

بعد دقائق جاء الجارسون

من إصبعکَ الَّذی کان داخل الحساء

من این عرفت ان الحساء بارد

بِنْت _ أخ _ أب _ اُمّ

أسْوَد _ أحْمَر _ أخْضَر _ أزْرَق

اُسبوع _ شَهْر _ سَنَة _ یَوْم

موظَّفة _ سَیّارة _ طبیبة _ طبّاخة