شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 3 - درس 8: اختیارات شاعری 2 (وزنی) | آزمون شماره 1468

مفاعلن - مفعولن - مستفعلن - فعلن

مفعولن - فاعلاتن - مفاعلن - فع لن

مستفعل - مفتعلن - فعلاتن - فعلن

مفاعیلن - مفاعلن - مفعولن - فعلن

چشم بیمار مرا خواب نه در خور باشد

صف‌نشینان نیکخواه و پیشتازان با ادب

عروس طبع را زیور ز فکر بکر می‌بندم

اندیشه از محیط فنا نیست هر که را

هر چه داری اگر به عشق دهی / کافرم گر جوی زیان بینی

شرمنده شد از باد سحر گلبن عریان / وز آب روان شرمش بربود روانیش

آمد نوروز هم از بامداد / آمدنش فرخ و فرخنده باد

نماند تیری در ترکش قضا که فلک / سوی دلم به سر انگشت امتحان نگشود

ماهی و چون عیان شوی شمع هزار مجلسی               سروی و چون روان شوی عشق هزار لشکری

از سر رشک سوختم زان همه سوزم از درون           با همه آب ساختی زان همه آبی از تری

سینة خاقانی اگر پاک بشویی از غبار            پیش خدایگان تو را بیش کند ثناگری

هم شکری تو هم نمک با تو چه نسبت آب را       چند به رغم دوستان دشمن خویش پروری