شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس هشتم : در کوی عاشقان | آزمون شماره 648

نرمی از خلق مدارید توقّع که مسیح  /  روغن از ریگ به حکمت نتوانست کشید

ز شیخ شهر، جان بردم به تزویر مسلمانی  /مدارا گر به این کافر نمی‌کردم چه می‌کردم

خواهی از دشمن نادان که گزندت نرسد / رفق پیش آر و مدارا و تواضع کن و جود

به نرمی خصم بدگوهر حصار عافیت گردد  /   که مغز از چرب‌نرمی عمرها با استخوان سازد

گفت :« در این معرکه یکتا منم / تاج سر گلبن و صحرا، منم 

زین نمط آن مست شده از غرور / رفت و ز مبدأ چو کمی گشت دور 

لیک چنان خیره و خاموش ماند / کز همه شیرین سخنی، گوش ماند

گل به همه رنگ و برازندگی / می کند از پرتو من زندگی 

قوت طبع - روضۀ فیروزه‌فام - حسن سیرت و صباحت

شیر آغوز - جلال‌الدین خوردسال - حشم و مطربان

سراچۀ ذهن - آماصکردن - حادثۀ بزرگ و صعب - تب سوزان و سرسام

قوز کردن - فرط هیجان - صاحب ذوق و قریحه - حتام دنیا

سنایی

وحشیِ‌بافقی

جامی

نظامی

در میان واژگان بالا یک واژه می تواند مجازاً به معنای مجلس درس باشد
 

واژه ای که مقابل واژۀ طریقت است در واژگان دیده می شود
 

نخستین واژۀ ذکر شده به معنای شبرو می باشد
 

یکی از واژگان بالا به معنای «هم پیمان» است