شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 1 - درس دوازدهم: جناس و انواع آن | آزمون شماره 16205

 بر قدم او قدمی می‌كشید / وز قلم او رقمی می‌كشید

ز سوز شوق دلم شد کباب دور از یار / مدام خون جگر می‌خورم ز خوان فراق

از حرمت تو سوی خجسته حریم تو / چشم فلک نظر نکند جز به احترام

مالک عفوش ندانم تا نپوشاند خطایم / صاحب فضلش ندانم تا نبخشاید گناهم

ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی / عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ/ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

هم نظری هم خبری هم قمران را قمری / هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکری

با زمانی دیگر انداز ای که پندم میدهی / کاین زمانم گوش بر چنگ است و دل در چنگ نیست

چوک ز شاخ درخت خویشتن آویخته / زاغ سیه پر و بال غالیه آمیخته

شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست / جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

گر خیال جان همی هستت به دل اینجا میا /  گر نثار جان و دل داری بیا و هم بیار

آیینه تقوا شد از سنگ شقاوت خرد / وز تاب و صفا افتاد آیین مسلمانی

جناس _ واژه‌آرایی _ اشتقاق

سجع _ سجع _ اشتقاق

جناس _ سجع _ جناس

سجع _ واژه‌آرایی _ جناس

سعدی از پرده عشاق چه خوش می‌گوید / ترک من پرده برانداز که هندوی توام

پس مرا منّت از استاد بُوَد / که به تعلیم من استاد،‌ استاد

شاد باش ای موسی عمران به چابک معجزه / دیر زی، ای رستم دستان به شیرین داستان

ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت / آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست