شرکت در آزمون آنلاین عربی هفتم - واژگان | آزمون شماره 15207

دوست آن است که گیرد دست دوست/ در پریشان‌حالی و درماندگی

دشمن دانا که غم جان بود/ بهتر از آن دوست که نادان بود

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

از بس که مهر دوست به دل جا گرفته است/ جایی برای کینه‌ی دشمن نمانده است

«تفکّر ساعة خیرٌ من عبادة سبعینَ سنة.»: یک ساعت اندیشیدن از عبادت در سن هفتاد سالگی بهتر است.

«هذان الکرسیّانِ الخشبیّان لتلکَ المدرسة.»: این دو صندلی چوبی برای آن مدرسه اند.

«هؤلاء المجاهدون الصابرون واقفون عند اولئک الأولاد.»: این ها رزمندگانی شکیبا هستند که کنار آن پسران ایستاده اند.

«ذلک الولد الصّالح فخر للوالدین.»: آن فرزند صالح افتخار پدر و مادرش است.

في کُتُب القِصص عِبرٌ للأطفال: در کتاب های داستان ، پندهایی برای کودکان آمده است.

هذِه اللّوحة نَظرةٌ إلی قَواعِد هذا الدّرس: این تصویر نگاهی به قواعد این درس است.

مفاتیحُ هذِه المَکتبةِ في یَدِ أولئك الرّجالِ: کلیدهای این کتابخانه در دست این مردان است.

هؤلاء اللّاعِبونَ فائزونَ في هذِه المُسابقاتِ: این بازیکنان در این مسابقه‌ها بَرنده هستند

هذا الولدُ الناجحُ، فی تلک المدرسةِ الکبیرة.

ذلک الولدُ الناجحُ، فی هذه المدرسةِ کبیرةٌ.

هذا الولدُ ناجحٌ فی تلک المدرسةِ کبیرةٌ.

هذه الولد الناجح، فی ذلک المدرسةِ الکبیرةِ.