شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 1 - درس نهم: موازنه و ترصیع | آزمون شماره 64

خالق و رازق زمین و زمان/ حافظ و ناصر مکین و مکان

ای ثنای تو سروران را ورد/ وی لقای تو اختران را فال

هر آن وصفی که گویم بیش از آنی/ یقین دارم که بی شک جان جانی

کفر بود نفی ثباتش مکن/ جهل بود وقف جهاتش مکن

برگ بی‌برگی بود ما را نوال/ مرگ بی‌مرگی بود ما را حلال

ای آن که جهان را همه فخر از حسب توست/ وی آن که شهان را همه فخر از نسب توست

ای روی تو کوکب جهانآرایی/ وی بوی تو اشهب روانآسایی

محبوسم و طالع است منحوسم/ غمخوارم و اختر است خونخوارم

شیطان با مخلصان بر نمی‌آید و سلطان با مفلسان.

هر که به زیردستان نبخشاید، به جور زبردستان گرفتار آید. 

عقل گفت: من دبیر مکتب تعلیمم، عشق گفت: من عبیر نافۀ تسلیمم. 

ورد شکفته نکوست و درد، نهفته.

باز در دام بلا افتاده‌ام/ باز در چنگ عنا افتاده‌ام

غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور/ پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را

حبیب من همه زخمم بیا و مرهم شو/ طبیب من همه دردم بیا و درمان باش

با شمع روی خوبان پروانه‌ای چه سنجد؟/ با تاب موی جانان دیوانه ای چه سنجد

صبحوارم کافتابی در نهان آورده‌ام/ آفتابم کز دم عیسی نشان آورده‌ام

چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت/ چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت 

این زمین پاک است و آن شوره است و بد/ این فرشته پاک و آن دیو است و دد 

خستۀ عشقم و در دل غم عشق/ عاشق یارم و بر کف می ناب