شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 1 - درس یکم: مبانی تحلیل متن

1-

کدام گزینه با بیت «وقت را غنیمت دان آن قدَر که بتوانی / حاصل از حیات ای جان یک دم است تا دانی» تناسب معنایی کم‌تری دارد؟

صبح است ساقیا! قدحی پُرشراب کن / دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

چو راه عشق ندارد نهایتی «صائب» / اگر درنگ کنی ور شتاب، هر دو یکی‌ست

به عیش کوش و حیات دو روزه فرصت دان / چو برق می‌گذرد عمر، کاهلی منمای

هر نسیمی که ز کوی تو به خاکم گذرد / یادم از ولوله‌ی عمر سبک‌تاز دهد

2-

استفاده از آرایه‌های ادبی و عناصر زیبایی‌آفرین در کدام بیت به خیال‌پردازی غریب و بدیع نینجامیده است؟

دل آسوده‌ای داری مپرس از صبر و آرامم / نگین را در فلاخن می‌نهد بی‌تابی نامم

مرا از سینه صافی کین کس در دل نمی‌ماند / که طوطی می‌شود زنگار در آیینه پاکم

چنین ز شرم که گردید سرنگون جامم / که از نگین چو نم از جبهه می‌چکد نامم

در آغاز محبت دست و پا گم کرده‌ام صائب / نمی‌دانم کجا خواهد کشید آخر سرانجامم

3-

نوع ادبی همه نوشته‌ها به‌جز گزینه … یکسان است.

یکی از ملوک بی‌انصاف پارسایی را پرسید:«از عبادت‌ها کدام فاضل‌تر است؟ گفت: تو را خواب نیم‌روز؛ تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.»

عارفی را گفتند: قدم نهادن در عشق چه کسی را مسلّم شود؟ گفت: عشق آتش است. هرجا که باشد، جز او رخت دیگری نهد و هر جا که رسد، سوزد و به رنگ خود گرداند.

عاقلی را پرسیدند: نیک‌بخت کیست؟ و بدبخت چیست؟ گفت: نیک‌بخت آنکه خورد و کِشت و بدبخت آنکه مُرد و هشت.

نصیحت از دشمن پذیرفتن خطاست ولیکن شنیدن رواست تا به خلاف آن کار کنی که آن عین صواب است.

4-

با توجه به ابیات زیر، کدام گزینه در تحلیل زبانی متن جای نمی‌گیرد؟

«گرم بازآمدی محبوب سیم‌اندام سنگین‌دل / گُل از خارم برآوردی و خار از پا و پای از گِل

گروهی هم‌نشین من، خلاف عقل و دین من / بگیرند آستین من که دست از دامنش بگسل

اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند / شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل

ز عقل اندیشه‌ها زاید که مردم را بفرساید / گرت آسودگی باید برو عاشق شو ای عاقل»

حذف افعال به قرینه

ترکیب‌سازی

استفاده از زبان ساده و جملات کوتاه در شعر

استفاده از کنایه در شعر

5-

به‌لحاظ ویژگی‌های قلمرو زبانی، کدام بیت به زبان امروز نزدیک‌تر است؟

گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی / دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را

تا تو را از دور دیدم، رفت عقل و هوش من / می‌شود نزدیک منزل کاروان از هم جدا

دیدهٔ سیر است مرا جان دلیر است مرا / زهرهٔ شیر است مرا زهرهٔ تابنده شدم

دل دادمش به مژده و خجلت همی‌برم / زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست

شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 1 - درس یکم: مبانی تحلیل متن | آزمون شماره 16652