شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 1 - درس سوم: واج‌آرایی، واژه‌آرایی | آزمون شماره 19733

ای خسرو سلطان من سلطان سلطانان من/ ای آتشی انداخته در جان زیرکسار من

چون که نورافشان کنی در گاه بخشش روح را / خود چه پا دارد در آن دم رونق اعمال‌ها

ناز و مستی دلبران بر عاشقان زیبا بود/ ناز را با مستی اندر دلبری دمساز کن

دلکی هست مرا وین همه دلبر در پیش/ نتوان دادن یک دل‌، به هزاران دلبر

بر او راست خم کرد و چپ کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخواست

شور شراب عشق تو آن نفسم رود ز سر / کاین سر پرهوس شود خاک در سرای تو

افسوس که بی‌فایده فرسوده شدیم / وز آسِ سپهر سرنگون سوده شدیم

خواب نوشین بامداد رحیل / بازدارد پیاده را ز سبیل

هم ز خنده خجل شود روزی / گل که خنده زنان همی آید

مرو به خانه ارباب بی‌مروت دهر / که گنج عافیتت در سرای خویشتن است

در دلم بود که بی‌دوست نباشم هرگز / چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

ای دل آغشته به خون، چند بود شور جنون / پخته شد انگور کنون، غوره میفشار بیا