شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 3 - درس 11: وزن در شعر نیمایی | آزمون شماره 5567

عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد / عشق دیده زان سوی بازار او بازارها (رمل مسدس محذوف)

مگر تقویم یزدانی که طالع‌ها در او باشد / مگر دریای غفرانی کز او شویند زلّت‌ها (هزج مثمن سالم

جهانی است جنگ و جهانی است صلح / جهان معانی به فرسنگ نیست (متقارب مثمن محذوف)

ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته / زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان‌فزا (رجز مثمن سالم)

ای مستِ شبرو کیستی؟ آیا مه من نیستی؟ / گر نیستی، پس چیستی؟ ای همدم تنهای دل

ای که طبیب خسته‌ای روی زبان من ببین / کاین دم و دود سینه‌ام بار دل است بر زبان

تا که خرابم نکند، کی دهد آن گنج به من؟ / تا که به سیلم ندهد، کی کشدم بحر عطا؟

من قدم بیرون نمی‌یارم نهاد از کوی دوست / دوستان معذور داریدم که پایم در گل است