شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 3 - درس 10: سبک‌شناسی دورۀ معاصر و انقلاب اسلامی | آزمون شماره 6458

ورود شماری از واژگان اروپایی به نثر

ورود بسیاری از واژه‌ها، کنایات و اصطلاحات عامیانه به نثر داستانی

کاهش واژه‌های عربی نسبت به گذشته

نثر داستانی به‌شدّت تحت تأثیر نوشتار روشنفکران و تحصیل‌کردگان ایران است.

دو ماه پیش بود یک دیوانه را در آن زندان پایین حیاط انداخته بودند، با تیله شکسته شکم خودش را پاره کرد، روده‌هایش را بیرون کشیده بود با آن‌ها بازی می‌کرد ...(هدایت)

ولی ما فریب این قارت و قورت‌ها را نمی‌خوردیم و توی دلمان می‌دانستیم جعفرخان چند مَرده حلاج است و لولنگش چقدر آب می‌گیرد...(جمال‌زاده)

نیمه‌شب آرام تابستان بود و من هنوز کودکی هفت هشت ساله. آن سال، تمام تابستان و پاییز را در ده ماندیم و پدرم ما را گذاشت و به استقبال حوادث، خود، تنها، به شهر رفت تا ببیند چه خواهد شد؟ (شریعتی)

تنها آدمی که از وجود این زن ناشناس اطلاع قطعی دارد، آقا رجب، نوکر نقاش است و او هم چیزی در این خصوص به یاد ندارد و اگر هم می‌داند چیزی نمی‌گوید و یا نمی‌خواهد بگوید. (بزرگ علوی)

آن‌ها غرور به خصوصی دارند و افسانه‌های به خصوصی و چون طبیعت به آن‌ها سخت گرفته است، خیلی زودرنج‌اند.

در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.

شهر تهران خفقان گرفته بود. همه از هم می‌ترسیدند، خانواده‌ها از کسانشان می‌ترسیدند، بچّه‌ها از معلّمینشان.

سیاه‌چادر خود را که علم کردند، کورة کوچکی هم برپا می‌کنند. زن‌هاشان به خوشه‌چینی و دریوزگی و مردها به آهنگری.

سفرنامه و خاطره

خاطره و قطعة ادبی

شرح‌حال و قطعة ادبی

نثر ادبی _ تحقیقی و سفرنامه