شرکت در آزمون آنلاین عربی، زبان قرآن 1 - درس ششم

1- «قال رجلٌ من رجال القوم: نرجو منك إغلاق هذا المضیق بسدٍّ عظیم و نحن نساعدك في هذا العمل!»:

‌ یکی از مردان قوم گفت: آنچه از تو می‌خواهیم همان بستن این تنگه با سدّی بزرگ است و ما در این کار تو را یاری می‌کنیم!

‌ مردی از مردان قوم گفت: از تو می‌خواهیم که این تنگه با سدّی بزرگ بسته شود و ما در این کار به تو کمک می‌کنیم!

‌ مردی از مردان قوم گفت: از تو می‌خواهیم که این تنگه را با سدّی بزرگ ببندی و ما در این کار تو را یاری می‌کنیم!

‌ مردی از مردان قوم گفت: از تو بستن این تنگة بزرگ را با یک سد می‌خواهیم و ما در انجام آن به تو کمک می‌کنیم!

2- یا أیّها النّاسُ ضُرِبَ مثلٌ فاستعموا لَهُ إنّ الذین تدعونَ من دون الله لنْ یخلقوا ذباباً(:

ای مردم! مثلی زده شده است، بدان گوش فرا دهید؛ کسانی‌که به جای خدا می‌خوانید هرگز مگسی نخواهند آفرید!

مردم! برای شما مثالی زده است، بدان گوش کنید؛ کسانی‌که غیر از خدا می‌خوانید، نخواهند توانست مگسی خلق کنند!

ای مردم! مثالی زده شد، به آن گوش کنید؛ کسانی‌که به جای خدا می‌خوانند، نمی‌توانند مگسی بیافرینند!

ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش کنید؛ کسانی که غیر خدا می‌خوانید، توانایی خلق مگسی را ندارند!

3- عیّن الخطأ في ضبط حرکات الکلمات:

‌ للبطّةِ غدّةٌ طبیعیَّةٌ بِالقُربِ مِن ذَنَبِها تَحتَوي زَیتاً خاصّاً،

‌ تَنشُرُهُ عَلَی جِسمِها فَلا یَتَأَثَّرُ جِسمُها بِالماءِ!

‌ کانَ ذوالقَرنَینِ یَدعُو النّاسِ إلی التُّوحیدِ و مُحارِبَةِ الظُّلمِ!

‌ کانَ النّاسُ یُرَحِّبونَ بِذي‌القَرنَین في مَسیرِهِ بِسَببِ عَدالَتِهِ!

4-

عیّن الصّحیح:

سنَقدر في المستقبل أن نَستَعینَ بالبکتیریا لإنارة المُدُن: در آینده خواهیم توانست که از باکتری ها برای روشن کردن شهرها کمک بگیریم!

کان الملك عادلاً و یرفضُ الهدایا الّتي جاء بها النّاس: پادشاه عادل هدیه هایی را که مردم برایش می آوردند، نمی پذیرفت!

تُحوّل الأسماك المُضیئة ظلامَ البحر إلی نهارٍ مُضيء: ماهیان نورانی تاریکی دریا را به روزی روشن تبدیل می کنند!

تقدرُ الحرباء أن تُدیر عینیها في کلّ جهة دونَ أن تُحرّك رأسَها: آفتابپرست می تواند چشمانش را در هر جهتی بچرخاند بدون اینکه سرش حرکت کند!

5-

عیّن الصحیح :

إنّا نرجو أن تُغفر ذنوبنا و معاصینا : ما امید داریم که گناهان و معیصتهای ما آمرزیده شود!

کان الجواسیس یتکلّمون بلغة سرّیّة لا تفهم : جاسوسها به زبانی سری صحبت می کردند تا فهمیده نشود!

هذه الأمثال تُضربُ لیفهم قصد الکاتب : این مثلها زده می شود تا قصد نویسنده را بفهمیم!

فطورنا اللّذیذ هو الخبز و الزّبدة و الشّاي : صبحانۀ خوشمزۀ ما همان نان و پنیر و چای است!

شرکت در آزمون آنلاین عربی، زبان قرآن 1 - درس ششم | آزمون شماره 22