شرکت در آزمون آنلاین فارسی 1 - درس نهم: کلاس نقاشی | آزمون شماره 12199

بپیچید زو روی و شد سوی کوه: فرار کردن

باز چو کشتی شکست، نوبت وصل و لقاست: از خود بی خود شدن

شب است و چشم به راه ستارۀ سحرم: منتظر بودن

مژدۀ نو بشنید از گل و دست افشان شد: شاد شدن

هر گه که بر من آن بت عّیار بگذرد / صد کاروان عالم اصرار بگذرد

میوه های لطیف طبع فریب / از ری انگور و از سپاهان سیب

نزد یزدان نه صباح است برادر نه مسا / چیز دیگر بود و ما تبع آن دگریم

مگذار شاهدان چمن را در انتظار / اندر چمن ز غیب غریبان رسیده اند

صورتک : نقاب، آخُره : محلّ علف خوردن، کلّه : برآمدگی پشت پای اسب

یال : موی گردن، بیغوله : بیراهه، عَلَم : پرچم

تسلّا : آرامش گرفتن، خطابه : وعظ کردن، گرده : پشت

رندانه : زیرکانه، گریز : چاره وَقَب : فرورفتگی چشم