شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 2 - درس پنجم : پایه های آوایی همسان (1) | آزمون شماره 7375

از سر هستی بگذر از سرمستی چه روی/ دست بدار از سر و زر این همه دستان چه کنی؟

تا به گریبان نرسد دست مرگ/ دست ز دامن نکنیمت رها

راست چو دیوانه شوم بند مرا برگسلی/ باز چو هشیار شوم سلسله در هم شکنی

بی تو به سر نمی‌‌شود با دگری می‌‌نشود/ هر چه کنم عشق بیان بی جگری می‌نشود

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

لب و دندان سنایی، همه توحید تو گوید

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد

آن یار کزو خانه ما جای پری بود

چه طاعت کرده‌ام گویی که این پاداش می‌یابم

دل به دلبر می‌سپارد جان به جانان می‌فرستد

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی / زهر تویی قند تویی بیش میازار مرا

یوسف گم‌گشته بازآید به کنعان غم مخور / کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید / که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

تجلی سنگ را نومید نگذاشت / مترس از دورباش «لن ترانی»

هرکسی از ظنّ خود شد یار من: $-U-/--UU/--U-$

 الهی سینه‌ای ده آتش‌افروز: $---U/---U/---U$

 ای مسلمانان فغان از جور چرخ چنبری: $-U-/-UU-/-UU-/-UU-$

جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها: $---U/---U/---U/---U$