شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 2 - درس ششم : مجاز

واژه «دست» در همه ابیات مجاز است؛ به‌جز … .

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد عارفان را همه در شرب مدام اندازد

ز دست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت به خنده گفت که حافظ برو که پای تو بست

نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم

من گدا، هوس سرو قامتی دارم که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود

کدام بیت فاقد مجاز است؟

خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست / تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری

اگر رفت و آثار خیرش نماند / نشاید پس از مرگش الحمد خواند

گر نبندی زین سخن تو حلق را / آتشی آید بسوزد خلق را

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی / چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی

دربارهٔ مجازهای بیت زیر کدام گزینه نادرست است؟

آن کس که به دینار و درم خیر نیندوخت / سر عاقبت اندر سرِ دینار و درم کرد

دینار و درم (اول) مجاز از ثروت

دینار و درم (دوم) مجاز از دارایی

سر (اول) مجاز از اندیشه

سر (دوم) مجاز از قصد

در همه‌ی‌ ابیات به‌جز بیت .......... «آرایه‌ی مجاز» یافت می‌شود.

آب صـــافـــی شـــده اســـت خـــون دلـــم / خــون تــیــره شـده اسـت آب سـرم

از بـس کـه کـوتـه اسـت و سـیـه زلـف یار من / گـویـی کـه روز من بود و روزگار من

رسـتـم از ایـن بیت و غزل ای شه و سلطان ازل / مـفـتـعـلـن مفتعلن مفتعلن کشت مرا

گل در بر و می در کف و معشوق به کام است / سلطان جهانم به چنین روز غلام است

کدام بیت «فاقد» مجاز است؟

این چه دامی است که از سنبل مشکین داری / که به هر حلقهٔ آن صد دل مسکین داری

من آن شهرم که سیلاب محبت ساخت ویرانم / تو آن گنجی که در ویرانهٔ دل‌ها وطن داری

جام می از کف اغیار ننوشی، نوشی / سر خوانخواریم ای یار نداری، داری

از جعد پریشانت جمعی به پریشانی / وز چشم سیه‌مستت شهری به امان داری

شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 2 - درس ششم : مجاز | آزمون شماره 6942