شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - فارسی 2 | آزمون شماره 8211

طلای احمر اگر خاک را کنم نه عجب / که من ز تربیت عشق کان اِکسیرم

گردی که خیزد از قدم رهروان عشق / با سرمة سیاهی منزل برابر است

فرش ره کرده رخ زرد مرا خواری عشق / این زری نیست که از خاک، کسش بردارد

اهل دل را عشق از خامی برون می‌آورد / آفتاب این ثمر جز روی آتشناک نیست

تاکید بر انسان خردمند و صاحب اندیشه 

تاکید بر کرم و جوانمردی و مروت است 

تاکید بی مغزی بودن انسانهای پست و خسیس است 

تاکید بر مروت و لطف زائیده اندیشه و خرد است

 دردی است مرا به دل دوایم بکنید / گرد سر آن شوخ فدایم بکنید

پری‌چهره بتان شوخ دلبند / ز خال و لب سرشته مشک با قند

درد این مردم مزخرف را / نیست جز مشت پهلوی درمان

فغان کاین لولیان شوخ شیرین‌کار شهرآشوب / چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را

روشنی روز تویی، شادی غم‌سوز تویی / ماه شب‌افروز تویی ابر شکربار بیا

جامه‌ات شوخ است و رویت تیره‌رنگ از گرد و خاک / از تو می‌بایست کردن اجتناب ای رنجبر

چون در رکاب عهد و وفا می‌رود دلم / بیهوده است جور و جفا چند زین کند

خدنگ درد فراق اندرون سینه خلق / چنان نشست که در جان نشست سوفارش