شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس نهم : ذوق لطیف | آزمون شماره 1747

زین گلستان عاقبت چون باد می‌باید گذشت / بر درختی هر زمان چون تاك پیچیدن چرا

قصرش گلستان ارم صدرش دبستان کرم / در هر شبستان از نعم بستان نو پرداخته

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش / وه که بس بی‌خبر از غلغل چندین جرسی

گشتیم پیر از غم دنیا و آخرت / پشت کمان خمیده ز فکر دو خانه است

حدیث جان بر جانان همین مثل باشد /که زر به کان بری و گل به بوستان آری

یک قطره ز آب شرم و یک ذره وفا /در چشم و دلت خدای داناست که نیست

آن دایه عقل و آفت عقل/ آن مونس جان و دشمن جان

طوفان تو شهرها شکست است / یک ده چه زند میان طوفان

که من شهریار تو را کهترم / به هرچه او بفرمود من بهترم

آب صافی شده است خون دلم / خون تیره شده است آب سرم

همی راند از این گوشه تا شیرخوان / جهان را چو این بشنوی پیر خوان

گشت لاله ز خون دیده رخم / شد بنفشه ز زخم دست کرم

حسن مطلع

سهلِ ممتنع بودن

وسعت دامنه کلام

براعت استهلال

۴

۳

۲

۱