شرکت در آزمون آنلاین فارسی 3 - درس 13: خوان هشتم | آزمون شماره 439

هوا را از من بگیر اما خنده‌ات را نه (شیللر) - داستان کباب‌غاز (محمدعلی جمال‌زاده)

منطق‌الطیر (عطار) - مسافر (پابلو نرودا)

تیرانا (مهرداد اوستا) - در حیاط کوچک پاییز در زندان (محمدابراهیم باستانی پاریزی)

فی حقیقة العشق (سهروردی) - مثل درخت در شب بارانی (محمدرضا شفیعیِ کدکنی)

دوش آب دیده از سر می‌گذشت / در غم آن زلف‌های تا به دوش

چو دیدم یار با اغیار شد یار / ز تنهایی به حسرت یار گشتم

تو داری طاق ابرویی که جفتش نیست در عالم / تویی آن کس که در عالم به جفت ابروان طاقی

باز بار دیگرم در زیر بار غم کشید / آرزوی لعل شکربار او تدبیر چیست

همانا که بی نعمت او به گیتی /در این سال‌ها کس نیاراست خوانی

افزار  ز پس کنند در دیگ/ حلوا ز پس آورند برخوان

جمشید کیان که دین جز او را/رویین تن هفت خوان ندیده ست

باز عیسی چون شفاعت کرد حق /خوان فرستاد و غنیمت بر طبق

اگر کوه آتش بود ، بسپَرَم // مرا خوار شد جنگ دیو سپید

سیاوش ، سیه را به تندی بتاخت // برآشفت و شمشیر را بر کشید

که او هست رویین تن و نامدار // نیامد برو تیر رستم ، به کار

بر آن تاج زرّ و درم ریختند // چنین گفت سیمرغ از راه مهر