شرکت در آزمون آنلاین فارسی 3 - درس 8: از پاریز تا پاریس | آزمون شماره 4043

خیال خود همه باید ز سر به در کردن / دگر به عالم سودای او گذر کردن 

اژدهای نفس نگذارد که روی آری به گنج / اژدها کش شو گرت در سر هوای گوهر است 

خاک مرا جزیره ی خشکی گمان مبر / دریای بی کران و خروشان نهفته است

تو پای بند زمینی و رشته ای ست نهان /که با گذشته تو را ارتباطی دهد

برو با دوست اندر خلوت جان راز دل برگو / که اندر ظلمت شب طایر گلشن چنین خوش خواند

ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب / غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

گفتی که کجا رفتند آن تاجوران نیک / ز ایشان شکم خاک است آبستن جاویدان

سر الب ارسلان دیدی ز رفعت رفته بر گردون / به مروآ تا کنون در گل تن الب ارسلان بینی 

پنج فروند هواپیمای بوئینگ

 جهار راس گوسفند فربه 

یک پایان نامه خوب دانشگاهی

شش جفت کفش گران قیمت

نمط: بساط شطرنج /غایت القصوی : کمال مطلوب /طیلسان: نوعی کلاه

صباح :سپیده دم /رواق :بنای با سقف گنبدی یا به شکل هرم/ طاق: سقف خمیده و محدب

چشمگیر: مهم /تداعی: یادآوری /مار غاشیه :مار خشمگین

طبق :نوعی سینی/ جراره :نوعی مار سیاه رنگ /عجین آمدن: ترکیب شدن دو یا چند چیز