شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس دهم : بانگ جَرَس | آزمون شماره 1572

شکر کند چرخ فلک ، از ملک و ملک و ملک/ کز کرم و بخشش او ، روشن و بخشنده شدم
 

به بوی زلف تو دادم دل شکسته به باد/ بیا که جان عزیزم فدای بوی تو باد
 

وفا را زاد مادر چون مرا زاد/ جفا را زاد مادر چون تو را زاد
 

درد بی‌عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من/ داشتم آرام تا آرام جانی داشتم

سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد / گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود 
 

همه جمال تو بینم چو دیده باز کنم / همه تنم دل گردد که با تو راز کنم
 

قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند / بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم
 

هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود / وارهد از حد جهان ، بی حد و اندازه شود
 

بوستان، تذکره‌الاولیاء، فرهاد و شیرین

حملۀ حیدری، تحفه‌الاحرار، لیلی و مجنون

شاهنامه، گلستان، روضۀ خلد

فرهاد و شیرین، بهارستان، جوامع‌الحکایات

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است / به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را (متمم)
 

ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند / فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست (مضاف الیه)
 

عشق آن لولی سرمست خریدار من است / طبله عطر گل و زلف عبیرآمیزش (نهاد)
 

خونم بریخت وز غم عشقم خلاص داد / منت پذیر غمزه خنجرگذارمت (متمم) 
 

بیا با گل لاله بیعت کنیم / که آلاله‌ها را حمایت کنیم

من ایرانی‌ام آرمان شهادت / تجلّی هستی‌ات جان‌کندن من

روز وصل دوستداران یاد باد / یاد باد آن روزگاران یاد باد

جز از جام توحید هرگز ننوشم / زنی گر به تیغ ستم، گردن من