شرکت در آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 3 - درس 2: پایه‌های آوایی | آزمون شماره 83

گرچه با جان نیست بازی در پذیر

سوختی جانم چه می‌سوزی مرا 

ز تو در ما فتاده شور و شرر

سوختی بیچاره را زآن گفت خام

تاب در زلف داد و هر مویش / در دلم صدهزار تاب انداخت 

سرّ من از ناله من دور نیست / لیک چشم و گوش را آن نور نیست

چون ز مرغ سحر فغان برخاست / ناله از طاق آسمان برخاست

تا تو کردی به سوی ما نظری / ملک هر دو جهان مُسخّر ماست

مرگ را هم‌‌سنگ با هجران مکن ای دل که من / بارها سنجیده‌‌ام مردن یکی، هجران صد است 

تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت / جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت

کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را / کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

کمر کوه کم است از کمر مور این جا / ناامید از در رحمت مشو ای باده‌‌پرست
 

ز دیدنت نتوانم که دیده بردوزم / وگر معاینه بینم که تیر می‌‌آید

هر که آن تلخم دهد حلوا بها جانش دهم / ور بود پوشیده و پنهان به دوزخ دررويد

مهی که راز من از پرده آشکارا کرد / هنوز صورت او زیر پرده پنهان است

از آن زمان که زمین‌‌بوس آستان توام / سر ملوک جهان جمله بر زمین من است

--U-UU-UU--

--U-U-UU---

--U--U--UU-

--U---U---U-