شرکت در آزمون آنلاین فارسی 2 - درس هفتم : باران محبّت | آزمون شماره 6633

بی گل روی تو در چشم من از باغ وجود/هرچه آید همه خاشاکی و خاری بوده ست

هم آنگه بیاورد و جامی نبید/ که شد رنگ آتش از او ناپدید

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی/ که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

نهادند کافور و مشک و گلاب/ بگسترد مشک از بر جای خواب 

هست چو جان چار دیوار عناصر گو مباش/ می خوری ای لیلی عالم غم محمل چرا؟

مهمان خوان خویشم اگر نیک و گر بد است / حاشا که هیچ شکوه بود از قضا مرا

ای خار و خس بحر ثنای تو سخن‌ها / گنجینهٔ گوهر ز مدیح تو دهن‌ها

چه می‌گفتم سخن مهمل کجا راند / کجا می‌رفتم و رختم کجا ماند

تاریخ بیهقی، تذکره‌الاولیا

گلستان، بهارستان

تذکره‌الاولیاء، مرصاد‌العباد الی المعاد

لیلی و مجنون، گلستان