شرکت در آزمون آنلاین فارسی 1 - درس هشتم: سفر به بصره

1- تمام بیت‌ها جز ......... مفهوم عبارت زیر را بیان می‌کنند. «بعضی دیگر از بچّه‌ها گوشة خلوتی یافته‌اند و گذشتة خویش را با وسواس می‌کاوند و سراپای زندگی خویش را محاسبه می‌کنند.»

چنان کشید ملامت ز قدردانی خویش که خودحسابی، تأثیر خودپسندی شد

نگیرد هیچ‌کس در دامن محشر گریبانت اگر دامان خود را جمع سازی غنچه‌وار اینجا

مکن به کاهلی امروز خویش را فردا که خودْحساب ندارد حذر ز رستاخیز

نفس شمرده برآور که خودْحسابان را حساب، زود به روزشمار می‌گذرد

2- در کدام گزینه تقابل معنایی عبارت و بیت دیده می‌شود؟

نبینی که یوسف را از روی نیکو، بند و زندان آمد. خون دوید از چشم همچون جوی او دشمن جان وی آمد روی او

در این همه سال که با او بودیم، هیچ نشد که از تن خود بنالد. چنان به درد بنالم ز بی پر و بالی که خیزد از خس و خاشاکِ آشیان، فریاد

همچون مروارید در دل صدف کج و کوله‌ای، سال‌ها بسته ماند. در عهد ما رواج به اهل هنر نماند امروز آبروی به لعل و گهر نماند

به شدّتی که از روزگار پیش آید، نباید نالید و از فضل کردگار، ناامید نباید شد. جور گردون گرچه بسیار است و قهرش بی‌شمار رحمت رحمان چو بی‌حّد است و پایان، غم مخور

3- در کدام عبارت غلط املایی مشاهده می‌شود؟

چندان که مرا بر علم طب اندک وقوفی افتاد و فضیلت آن بشناختم، به رغبت صادق و حرص غالب در تعلم آن می‌کوشیدم.

وقتی بدان صنعت شهرتی یافتم، در معرض معالجت بیماران آمدم. آنگاه نفس خویش را میان چهار کار مخیر گردانیدم.

وفور مال و لذات حال و ذکر سایر و ثواب باقی. در کتب طب آورده‌اند که فاضل‌تر اطبا آن است که بر معالجت از جهت ذخیرت آخرت مواظبت نماید.

به ملازمت این سیرت، نصیب دنیا هر چه کامل‌تر بیابد. چنان‌که قرض کشاورز در پراکندن تخم، دانه باشد که قوت اوست، اما کاه که علف ستوران است به تبع آن حاصل آید.

4-

در کدام گزینه آرایه‌ی تشبیه دیده می‌شود؟

از سوز غمت مرغ دلم هر شب و هر روز / با نغمه تو تازه کند نوحه سرایی

آمد بهار خرم و آورد خرمی / وز فَرّ نوبهار شد آراسته ز می ( زمین )

در رهت من به جان وفا کردم / تو به جای وفا جفا کردی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش / که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

5-

عبارت « این مرد پارسی هم دست‌تنگ بود و وسعتی نداشت که حال مرا مرمتی کند » با کدام گزینه قرابت مفهومی دارد؟

هرگز از قفل، قفل گشایش ندیده است / صائب! گشایش از دل اندوهگین مجوی

هنگام تنگ‌دستی در عیش کوش و مستی / کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را

زنهار مجو راحت از عالم آب و گل / کاین آهوی رم‌کرده صحرای دگر دارد

راحت بی‌رنج در ماتم‌سرای خاک نیست / خنده‌ی گل، گریه‌های تلخ دارد چون گلاب

شرکت در آزمون آنلاین فارسی 1 - درس هشتم: سفر به بصره | آزمون شماره 688

جست و جو

شرکت در آزمون آنلاین فارسی 1 - درس هشتم: سفر به بصره | آزمون شماره 688

جست و جو

ساخت آزمون

ساخت آزمون