معنا و ریشۀ «نمی دانم» نزد سقراط و سوفسطائیان

سوال 4 از 17: در کدام گزینه به ترتیب معنا و ریشۀ «چیزی نمی دانمِ» سقراط و «چیزی نمی دانیمِ» سوفسطائیان به درستی بیان شده است؟ 1) «نمی دانمِ» سقراط بیان گر انکار هرگونه آگاهی و معرفت است و ریشۀ آن تواضع و فروتنی است- «نمی دانیمِ» سوفسطائیان به این معنا است که ما از حقیقت مطلق اطلاعی نداریم و ریشۀ آن اعتقاد به محدودیت شناخت انسان است. 2) «نمی دانمِ» سقراط اقرار به این است که دانسته های من در مقابل ندانسته ها چیزی نیست و ریشه اش تواضع است- «نمی دانیمِ» سوفسطائیان یعنی ما توانایی دانستن نداریم و ریشه اش بی اعتنایی به حقیقت و مغالطه کاری است. 3) «نمی دانمِ» سقراط بیان گر این است که ما از حقیقت هیچ اطلاعی نداریم و ریشۀ آن جهل ساده است- «نمی دانیمِ» سوفسطائیان به این معنا است که ما نمی خواهیم و نمی توانیم بدانیم و ریشۀ آن اهمیت ندادن به حقیقت و واقعیت است. 4) «نمی دانمِ» سقراط به معنای بی اطلاعی از اسرار و حقایق غیبی است و ریشۀ آن جهل ساده است- «نمی دانیمِ» سوفسطائیان یعنی حقیقت مطلقی وجود ندارد و اگر وجود داشته باشد قابل شناسایی نیست و ریشۀ آن جهل مرکب است

علی رئیسی

جواب این سوال رو می‌دونی؟

با هم‌درس رقابت کن و جایزه ببر!

پاسخ‌ها

هم‌‌درس

پاسخ هوش مصنوعی

سقراط با گفتن «چیزی نمی‌دانم» قصد داشت به تواضع و فروتنی خود اشاره کند و بیان کند که دانسته‌های او در مقابل ندانسته‌هایش ناچیز است. در مقابل، سوفسطائیان با گفتن «چیزی نمی‌دانیم» به این موضوع اشاره می‌کردند که حقیقت مطلق قابل شناخت نیست و اساساً به بی‌اعتنایی به حقیقت و مغالطه‌کاری معتقد بودند.

سقراط: تواضع و آگاهی از محدودیت دانش
سوفسطائیان: بی‌اعتنایی به حقیقت و مغالطه‌کاری

گزینه 2 به درستی این مفاهیم را توضیح داده است.

پاسخ نهایی: گزینه ۲