تا زماني كه تغييرات اجتماعي موقعيت اجتماعي بخشي از افراد جامعه را ارتقا ببخشد - مورد تشويق و تاييد جامعه قرار مي گيرد - به نگاه يك سويه در مسائل اجتماعي مي انجامد و از توجه به ساختارهاي اجتماعي جلوگيري مي كند و به همين دليل دچار ارزش زدايي مي شود

مادامي كه هويت اجتماعي افراد در چارچوب عقايد و ارزش هاي اساسي جامعه شكل مي گيرد - مانع تاثيرپذيري از جهان هاي اجتماعي ديگر مي شود - به حذف اراده و خلاقيت ، ارزش و اخلاق ، آگاهي و معنا از زندگي اجتماعي مي انجامد و شور زندگي را از انسان ها مي گيرد

تا زماني كه تغييرات اجتماعي موقعيت اجتماعي بخشي از افراد جامعه را ارتقا ببخشد - مانع تاثيرپذيري از جهان هاي اجتماعي ديگر مي شود - به نگاه يك سويه در مسائل اجتماعي مي انجامد و از توجه به ساختارهاي اجتماعي جلوگيري مي كند و به همين دليل دچار ارزش زدايي مي شود

مادامي كه هويت اجتماعي افراد در چارچوب عقايد و ارزش هاي اساسي جامعه شكل مي گيرد - مورد تشويق و تاييد جامعه قرار مي گيرد - به حذف اراده و خلاقيت ، ارزش و اخلاق ، آگاهي و معنا از زندگي اجتماعي مي انجامد و شور زندگي را از انسان ها مي گيرد

انسداد اجتماعي - غرب زدگي - تعارض فرهنگي

بازبودن راه تحرك اجتماعي - خودباختگي فرهنگي - بحران هويت

بازبودن راه تحرك اجتماعي - خودباختگي فرهنگي - تعارض فرهنگي

انسداد اجتماعي - غرب زدگي - بحران هويت

ارزيابي گروه هاي ديگر بر اساس مفيد بودن يا نبودن آن ها - شكل گيري جوامعي كه در آن ها وضعيت اقتصادي افراد موقعيت اجتماعي آن ها را معين مي كرد

بي اعتبار ساختن گروه هاي ديگر مخصوصا طبقه ي اشراف - شكل گيري جوامعي كه در آن ها وضعيت اقتصادي افراد موقعيت اجتماعي آن ها را معين مي كرد

ارزيابي گروه هاي ديگر بر اساس مفيد بودن يا نبودن آن ها - عدم تحمل طبقه هايي غير از طبقه ي سوم به دليل بي فايده بودن آن ها براي جامعه 

بي اعتبار ساختن گروه هاي ديگر مخصوصا طبقه ي اشراف - عدم تحمل طبقه هايي غير از طبقه ي سوم به دليل بي فايده بودن آن ها براي جامعه 

آثار مخرب يا سازنده ي آنها بر تربيت و هويت انسان

آثار اجتماعي و فردي آن ها در كنار ارزش اقتصادي

ثمرات انتقادي آن ها

حلال يا حرام يا مستحب بودن آن ها

عزل شخص از مدیریت و ادامۀ کار به صورت کارمند _ مدیر شدن یک معلم _ منتقل شدن کارمندی از یک بخش به بخش دیگر
 

ناظم شدن یک معلم _ معلم شدن یک مدیر _ تغییر بخش یک آبدارچی به یک بخش دیگر
 

فرزند یک بنّا ، رئیس بانک می‌شود _ پدر یک خانواده از سمت معاونت به رئیس کلی می‌رسد _ تغییر سمت ویراستار روزنامه به سردبیری
 

تغییر سمت ویراستار به سردبیری _ تغییر معلم جغرافی به معلم ریاضی _ معاون شدن مدیر بانک