آزمون آنلاین فارسی 2 - درس شانزدهم : قصّه ی عینکم | آزمون شماره 3594

از رهگذر خاک سرکوی شما بود/ هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

بس تجربه کردیم در این دیر مکافات/ با دُردکشان هر که درافتاد برافتاد

دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم/ چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد

پیرانه سرم عشق جوانی به سرافتاد / وان راز که دردل بنهفتم به در افتاد

الف،ب،ج،د

الف،ب،د،ج

ب،الف،د،ج

ب،ج،د،الف

حشر: رستن / ریشخند: شادمانی / یغور: باوقار/ کذا: چنانی

ارک: قلّه / وقیعت: واقع شدن / قُلا: کمین / شماتت: مقابل موّدت

اعتذار: رهایی جستن / ستیزه روی: جدال / مناصحت: سرزنش / ورطه: مرحله

نَزه: خرّم / مُمِد: یاری دهنده / بَرّ: بیابان / تلّمذ: شاگردی کردن 

روضۀ خلد، کلیله و دمنه، هم‌صدا با حلق اسماعیل

تذکره‌الاولیا، سه دیدار، شلوارهای وصله‌دار

اسرارالتّوحید، کلیله و دمنه، سه دیدار

جوامع الحکایات، سه دیدار، شلوارهای وصله‌دار