آزمون آنلاین علوم و فنون ادبی 3 - درس 8: اختیارات شاعری 2 (وزنی) | آزمون شماره 6234

درد عشقی کشیده‌ام که مپرس / زهر هجری چشیده‌ام که مپرس

نظر آنان که نکردند در این مشتی خاک / الحق انصاف توان داد که صاحب نظرند

هر دم از جورش دل آرد نو خبر / غم دل ترسنده را غماز کرد

ای که بر مرکب تازنده سواری هشدار / که خر خارکش مسکین در آب و گل است

مرد اگر شیر در کمند آرد / چون کمندش گرفت مسکین است

که پسر بود دو مر آدم را / مه قابیل و کهترش هابیل

رای او را بدان چه روی نهد / همه دشوار گیتی آسان باد

هم بدین‌سان گدازدم شب و روز / غم تیمار مادر و پدرم

مزرع امید را یک دانه به زان خال نیست  /  دل ز خالش برگرفتن خالی از اشکال نیست

کسی از سِرّ دل جام خبردار نشد  /  بی‌خبر باش که صاحب خبری پیدا نیست

تو همان طایر فرخندة اوج شرفی  /  کز پرت شهپر جبریل امین خوشتر نیست

گر بر من آن نگار پری‌چهره بگذرد   /  تشویشم از عقوبت دیو رجیم نیست