آزمون آنلاین فارسی 3 - فارسی 3 | آزمون شماره 6074

سوز عشق تو خيزد از نفسم/ بوی در گل نهفته را ماند

هر نفسم خون دل ريزی و گويی: مگوی/ واقعه‌ای مشکل است، ديدن و نادان‌شدن

نفسم سرد و سينه آتشگاه/ دهنم خشک و ديده طوفان‌بار

برآيد از نفسم بوی مشک اگر به زبانم/ حديث آن گره زلف مشک‌بار برآيد

جهد و مردی ندهد آن چه دهد دولت و بخت     گنج و لشکر نکند آن‌چه کند همّت و رای

روی خوب است و کمال هنر و دامن پاک         لاجرم همّت پاکان دو عالم با اوست

عاقبت دس_ت بدان سرو بلندش برسد         هر که را در طلبت همّت او قاصر نیست

 دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف        ای خضر پی‌خجسته مدد کن به همّتم