مادر غذایی که آماده کرده بود را برای پسرش آورد تا بچشد.

مادر غذایی را که پخته بود را برای پسرش مهیا کرد تا آن را بچشد.

مادر غذایی را که آماده‌اش کرده بود را برای پسرش آورد تا آن را بچشد.

مادر غذایی که آن را پخته بود را برای پسرش آورد تا به او بچشاند.

إنّ ربّنا یعلم أسرارَ النّاس و هو عَلّام الغیوب : بی شک پروردگار ما رازهای مردم را می داند و او آگاه به نهان است!

هو رسّام حاذقٌ بیعت لَوحتُه هذه بأربعة ملایین دولار : او نقاش ماهری است، این تابلوی او چهار میلیون دلار فروخته شد!

أرید أن أعلّمک طریقَ تهیئة عجین الخبز و طبخه : می خواهم به تو شیوۀ آماده کردن خمیر نان و پختش را یاد دهم! 

أنا أعرف هذا الرّجل، هو کذّابٌ فلا تَعتَمد علی کلامه : من این مرد را می شناسم، او بسیار دروغگوست، پس به حرفش اعتماد نکن! 

شاهدتُ في أعماق البحرِ المصابيحَ ملوّنةً!

يطيرُ الخفّاشُ في الظّلمة و هي يستعين بآذانه!

تُساعدُ هذه الأمّ طفلتَها الصّغیرة مُبتسمة!

أكثر النّاس يُحبّونَ أن يُسافروا راكبينَ في الطّائرة!

انا أستطیعُ أن أشحن رصید جوّالی عبر الإنترنت!

حدّادٌ یشاهدُ فی التصویر،أبی العزیز!

فی صحن الإمام الرّضا(ع) یشاهدُ خمسة خادمینَ!

من هو یکذب کثیر هو الکذّاب!

مُقَلِّد - جاهِد - مُنکَسِر - مُقتَرِح - سامع

مُقَلِّد - مُجاهِد - مُنکَسِر - مُقتَرِح - سامع

قالد - جاهد - مُنکسَر - مُقتَرِح - سامع

مُقَلَّد - جاهد - مُنکَسِر - مُقتَرَح - سامع