جزوه عربی، زبان قرآن 1 (رشته انسانی) - درس هشتم | استاد ستایش فرد

اسم، جمع تکسیر ( مفردُهُ : معلّم )- معرفة / مبتدأ و مرفوع 

اسم، جمع تکسیر ( مفردُهُ : العِلم، مذکر )- معرب / فاعل مقدّماً و مرفوع

اسم، جمع سالم للمذکر - معرفة - مبنيٌّ  / مبتدأ و خَبَرُهُ جملةٌ فعلیةٌ

اسم، جمع تکسیر ( مفردُهُ  العالِم، مذکر ) - معرب / مبتدأ و مرفوع

لا تَحزني یا أمّي؛ سأرجعُ إلیك قریباً!

أنا إیرانيّ و أحبّ أبناء بلدي في کلّ نقطةٍ مِن العالَم!

یا صدیقاتي؛ ساعِدنَني في أداء واجباتي المدرسیّة!

قَد أصابَتِ الکرةُ عَلی وجهي و انکسَرَ أحدُ أسناني!

«و أوصاني بالصَّلاِة و الزّكاِة ما دُمْتُ حَیّاً»

«اُدعوني أَسْتَجِب لكم»

«إذا سألكَ عِبادي عَنّي فَإنّي قَريبٌ»

 «ما كُلُّ ما يتَمنّى المَرْء يدْرِكه»

مرا غمگین مساز روزی که برانگیخته میشوند، روزی که نه مال و نه فرزندان سود نمی‌رساند!

و روزی که برانگیخته می‌شوند رسوایم نکن، روزی که نه دارایی و نه فرزندان سود نمی‌رساند!

رسوا نکن مرا روز مبعوث شدن، روزی که نه مال و نه فرزندان سود نمی‌برند!

روزی که برمی‌خیزند مرا ناراحت نکن، روزی که نه از مال و نه اولاد سودی برده نمی‌شود!

لیسَ القتلی في سبیلِ الربّ أمواتاً بَل أحیاء: کشته شدگان در راه پروردگار خود مرده نیستند، بلکه زنده‌اند!

یجبُ أن یأتي عمُّال الصّیانةِ لِیصلِّحوا المُکیِّف المعطَّل: باید کارگران تعمیرات بیایند تا کولر خراب را تعمیر کنند!

کیف تَصفِرُ هکذا بمهارةٍ، أرید أن تُعلّمَّني: چگونه این چنین با مهارت سوت می‌زنی؟ می‌خواهم که یاد بگیرم!

رؤیَةُ مناظرِ الجبالِ المملوءةِ بالثُّلوجِ أعجَبَتني: از دیدن منظره‌های کوه‌های پوشیده از برف تعجب کردم!