علمٌ قلیلٌ ینفَعُني خیرٌ من مالٍ کثیرٍ یَضُرّني! ( به من سود می‌رساند )

لا أُصَدِّقُ هذا ؛ کلامُک في ذکاوَةِ الدُّلفینِ یُحیِّرني! ( راست نمی‌گویم )

الصَّفیرُ صوتٌ جمیلٌ یُخرَجُ من فم بعض الحیوانات مثل الدّلفین! ( سوت )

اِشْتَرَیْتُ الیوم لِبنتي الصَّغیرة سِوارٌ من الذَّهَب! ( دستبند )

اِعلم بأنّ الدّهر یومان؛ یومٌ لك و یوم علیك!

علیکم بمکارم الأخلاق لأنّ الرّسول(ص) قد بُعث بها!

إنّي أرسلتُ أساورَ من ذهبٍ إلی مُتحف طهران!

إنّ أحبّ عباد الله إلی الله أنفعُهم لعبادِه!

و هو الّذی یتوبُ علیک و یَعفو عَن سیّئاتک و یَعلم ما قد تَفعلینَ! : او کسی است که به تو باز می‌گردد و از بدی‌هایت در می‌گذرد و آنچه را حقیقتاً انجام می‌دهی می‌داند!

ما استخدمنا أبداً حاسّة السمع الحادّة للإستماع لما یتکلّم عنه الجیران فی غُرَفهم! : هرگز حس تیز شنوایی را برای گوش دادن به آنچه همسایه‌ها در اتاق‌هایشان از آن سخن می‌گویند به کار نگرفته‌‌ایم!

أحجام بعض الحیوانات تصل الی أضعاف حجم البشر! : حجم‌های برخی جانوران به چند برابر حجم انسان می‌رسد!

و أنتم رأیتُم أمام أنوفِکم فقط فلَن تقدروا بکشفِ ما فَقَدتم مِن الحرّیة! : شما فقط جلوی بینی‌هایتان را دیده‌اید، پس نخواهید توانست آنچه را که از آزادگی گم کرده‌اید پیدا کنید!

أعلم أنّک تحتاجُنی لکنّک لا تَطلبنی، : می دانم که تو به من نیاز داری اما مرا نمی خواهی!

و تفتقدنی لکنّک لا تبحث عنّی، : و مرا از دست می دهی اما به دنبالم نمی آیی!

و تُحبُّنی لکنّک لا تُخبرنی، : و مرا دوست می داری اما به من خبر نمی دهی!

و تبقی ساکتاً و سکوتک یقتلنی : و سکوت میکنی و سکوتت مرا می کشد!

إذا حَدَثَت لك مشکلةٌ فأخبریني یا بنتي لأساعدك!

في کلّ شيءٍ أتوکّل علی ربّي لیحفظني من کلّ بلاءٍ!

إنّ ربّي الکریم أعطاني نِعَماً كثيرة في حياتي و أنا أشکرُه علی ذلك!

یا عزیزتي، عَیّني الأفعالَ النّاقصة في العبارة المکتوبة علی السّبورة!